آیا میدانستید بهترین روش برای یادگرفتن زبان، خلاف روشهای رایج است؟
بسیاری از مدرسهها و آموزشگاههای خصوصی از روشهای قدیمی و منسوخشده برای آموزش زبان استفاده میکنند. در این مقالهی آموزشی با جدیدترین روش آموزش زبان آشنا خواهید شد. با کجارو همراه باشید.
نویسنده معروف مکزیکی، کارلوس فانتس (Carlos Fuentes) به این موضوع معتقد بود که تکزبانه بودن آمریکاییها یک تضاد بزرگ است (بیشتر آمریکاییها فقط به زبان انگلیسی که زبان مادری آنها است، تسلط دارند). از یکسو قدرت جهانی را در دست دارند و از طرف دیگر به لحاظ دستور زبان اجازه ورود هیچ موردی از زبانهای دیگر را به زبان مادری خود نمیدهند. آماری که استاد دانشگاه استنفورد (Stanford University) یعنی پروفسور راسل اِی (Professor Russell A) ارایه میدهد، گویایی همین موضوع است. از این آمار میتوان دریافت که تنها ۱۷ درصد از اتباع کشور آمریکا به زبانی غیر از انگلیسی مسلط هستند، ولی در کشورهای اروپایی این رقم برابر با ۵۴ درصد است.
برمن(Berman )، رئیس سابق انجمن زبانهای مدرن (former president of the Modern Language Association)، در گذشته این تذکر را داده بود که کشور آمریکا در بحث «زبان دوم» بسیار فقیر محسوب میشود و اگر آمریکاییها نتوانند با مردم دیگر نقاط دنیا ارتباط برقرار کنند، فرصتهای تجاری زیادی را از دست خواهند داد. علاوهبراین، شهروندان این کشور به زودی شغلهای خود را به فارغالتحصیلانی از دیگر کشورها که مهارتهای زبانی خوبی دارند، خواهند باخت.
پس از آزمون و خطای بسیار و آزمایشهای متعدد، راه حل این مشکل نیز پیدا شده است. اگر کشور ایالات متحده آمریکا زمان و البته پول بیشتر درباره «ساختار زبان» (language instruction) رسمی خود هزینه کند، به راحتی میتوان این مرض مهلک و همینطور وابستگی بیش از حد جامعه آمریکا به زبان اول خود یعنی انگلیسی را درمان کرد.
هرچند حل این مشکل بسیار ریشهدارتر از این است که با این راهکار و به سادگی حل شود، چون مردم آمریکا هنگامی که در قالب یک ملت مورد ارزیابی قرار گیرند، هنوز نمیدانند چگونه یک زبان دیگر را آن هم به شکل نتیجهبخشی به یکدیگر آموزش دهند. در برنامه درسهای مقدماتی هر موسسه آموزش زبان در آمریکا بیشتر توجهها روی دستور زبان (گرامر) متمرکز شده است. ایراد اینجا است که دانشآموختگان این روش بعد از اتمام آموزش در صرف فعل و دستور زبان بسیار ماهر هستند اما وقتی قصد صحبتکردن و برقراری ارتباط رودررو را دارند، از انجام آن عاجز خواهند بود.
چیزی که این افراد برای یادگیری زبان لازم دارند، فرصتی است تا آن را برای هدفی استفاده کنند که اختراع شده است که دلیل اصلی اختراع زبان هم چیزی نیست به جز استفاده از آن به عنوان یک وسیله برای برقراری ارتباط، بنابراین هرگز هدف اختراع زبان ایجاد قواعد پیچیده دستور زبانی نبوده است. مردم کشورهای اروپایی بحث نوشتاری و دستورالعملهای پیچیده را به زمانی که با کتاب سروکار دارند، سپردهاند. «محتوا و یادگیری زبان یکپارچه» (content and language integrated learning)، روشی جدید برای آموزش زبان است که در بسیاری از کشورهای دنیا به عنوان راهی نتیجهبخش، مورد استقبال قرار گرفته است. این روش به این شکل است که فرد باید با استفاده از یک زبان خارجی، سوژههای غیر زبانی را توضیح دهد. تحقیقات اولیه هم گویای این مطلب است که این روش در پرورش محیطی که منجر به یادگیری موفق زبان خارجی شود، بسیار اثربخش بوده است.
همانطوری که در این مقاله کجارو گفته شد «روش محتوا و یادگیری زبان یکپارچه» میتواند بسیار مفید باشد و باید اشاره کرد که در تلاشی که با الهام از این روش صورت گرفت، اداره «امور گمرکی و محافظت از مرزهای ایالات متحده آمریکا» (U.S. Customs and Border Protection) دست از آموزش دستور زبان برداشت و توجه خود را بر آموزش اصطلاحات ضروری زبان اسپانیایی متمرکز کرد، به ویژه اصطلاحاتی که این اداره و کارمندان در حال آموزش آن بیشتر با آن سروکار داشتند و به نوعی دانستن آنها نیاز اساسی محسوب میشد. نتایج بسیار رضایتبخش بود. این کارمندان نه تنها توانستند از پس وظایف شغلی خود که با زبان اسپانیایی درگیر بود، بربیایند، حتی با وجود اینکه دورههای جدید آموزشی آنها دستور زبان محور نبود ولی در یادگیری آن نیز پیشرفت بسیار محسوسی داشتند.
این نتایج باعث شد تا تحقیقات علمی زیادی در اینباره شکل بگیرد. نتایج آنها گویای این موضوع بود که اگر کشوری قصد دارد تا در یادگیری یک زبان خارجی پیشرفت واقعی داشته باشد، باید از پایه، ساختار آموزش این زبانها را در مدارس خود تغییر دهد و علاوه بر این باید مفهوم کلاسهای آموزش زبان (آموزشگاههای خصوصی) به کلی تغییر پیدا کند. به طور مثال بهجای کلاسهای خشک و یکنواخت اسپانیایی یا عربی باید ساختار و دستور زبان آنها را در طول مدت زمان آموزش پخش کنیم. یک روش برای دست یافتن به این موضوع این است که نسل جوان را به کلاسهایی تخصصی مانند موسیقی، هنر و ورزش بفرستیم که یادگیری فنون این مهارتها به در آنها به زبان خارجی موردنظر صورت میگیرد. از نکات مثبت دیگر این روش این است که فرد یادگیرنده نیز به خوبی درگیر روند آموزش میشود.
با استفاده از این روش، وقتی نسل جوان به سن دبیرستان برسند، این ویژگی را خواهند داشت که به راحتی از زبان خارجی که در دوران اولیه زندگی خود یاد گرفتهاند، برای آموختن موارد جدیتری مانند ادبیات درام و مباحث اقتصادی استفاده کنند یا در صورت تمایل دورههای بسیار پیشرفته زبان خارجی موردنظر را بگذرانند. از نکات مهمی که شما باید در این مقاله کجارو با آن آشنا شوید این است که از طریق انجام این نوع جدید آموزش زبان، به مرور زمان روش منسوخی که در آن مهارتهای مختلف زبان به طور جداگانه آموزش داده میشد، به فراموشی سپرده خواهد شد و دانشآموزان مشتاق بسیاری میتوان پرورش داد که به دنبال یادگیری ادبیات و فرهنگ یک کشور خارجی آن هم در سطح پیشرفته هستند.
منبع:Forbes
دیدگاه