ورزش در ایران از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

رضا اردو
رضا اردو شنبه، ۲ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۱۵
ورزش در ایران از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

محبوب‌ترین ورزش توپی در ایران ورزشی غیر از فوتبال و والیبال بوده است. گزارش مسافران خارجی شاهدی بر این ماجرا هستند.

مقاله‌های مرتبط:

به مناسبت آغاز یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های ورزشی جهان، یعنی مسابقات جام جهانی فوتبال، در این مقاله از سری مقالات ایران در سفرنامه‌های خارجی سری زدیم به موضوع ورزش ایرانیان در سفرنامه‌هایی که مسافران خارجی نوشته‌اند.

ورزش بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی مردمان است که ایرانیان نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ به‌طوری که هرودوت، مورخ یونانی‌زبان عصر هخامنشی، وقتی درباره‌ی تربیت ایرانیان می‌نویسد، در آن جمله‌ی معروفش می‌گوید «ایرانیان سه چیز به فرزندانشان می‌آموزند: سوارکاری، تیراندازی و راست‌گویی». دو مورد اول در این روایت، یعنی سوارکاری و تیراندازی، به نظر می‌رسد به‌طور سنتی و پیوسته در جامعه‌ی ایران تداوم یافته است.

مورخان رومی عصر اشکانی می‌گویند ایرانیان هیچ‌وقت از اسبانشان جدا نمی‌شوند و اشاره به تیراندازی و اسب‌سواری در جای‌جای نقش و نقوش ساسانی مشهود است.

البته در کنار اسب‌سواری و تیراندازی ورزش‌های دیگری مانند پنجه در پنجه انداختن (کشتی)، شمشیرزنی و مشت‌زنی نیز در میان ایرانیان رواج داشته است.

کشتی

جزئیات نقوش روی کاسه نقره‌ای از اواخر دوره ساسانی با صحنه‌ی کشتی. مجموعه آرتور سکلر، نیویورک

مشت زنی

جزئیات جام حسنلو با صحنه‌ی مبارزه‌ی مشت‌زنی، موزه ایران باستان

مشهورترین بازی توپی میان ایرانیان چوگان بوده که بی‌شباهت به فوتبال هم نیست؛ دو دروازه در سوی زمینی بزرگ دارد و توپی در این میان می‌غلتد و مردانی هستند که سعی کنند توپ را درون دروازه‌ی حریف جای دهند اما باز هم اینجا اسب تفاوت‌ها را رقم می‌زند.

چوگان

تصویر چوب چوگان با انتهای خمیده زیر سر یکی از چهار مردی که در موزاییک‌کاری‌های بیشاپور نقش شده‌اند. موزه لوور. عکس از علی‌اکبر وحدتی

شاهد اصلی تداوم این سنت ورزشی میدان نقش جهان اصفهان است. پیترو دلاواله‌ی ایتالیایی در سال ۹۹۶ خورشیدی نوشته «وسط میدان با سنگ‌های ریز فرش شده و برای دویدن یا اسب‌سواری موقعیتی از آن بهتر وجود ندارد».

«برای اسب‌سواری هیچ‌جا بهتر از میدان اصفهان نیست»

ژان باتیست تاورنیه‌ی فرانسوی نیز در روزگار شاه عباس دوم نوشت: «وسط میدان چوب بلند یا دکلی نصب کرده‌اند. وقتی شاه می‌خواهد تیراندازی کند، جام زرینی روی آن دکل نصب می‌کنند. سوارکار باید در حالت تاختن از زیر آن بگذرد و با تیر و کمان آن جام را بزند. هر کس جام را با تیر بزند جام از آن او خواهد بود و من خودم دیدم که شاه در پنج تاخت سه جام را با تیر فرود آورد».

شاردن فرانسوی هم درباره‌ی میدان گفته «در آخر میدان دو ستون مرمری، که در بازی چوگان از آن استفاده می‌کنند، برپاست. در مرکز میدان هم تیرک بلندی هست که در روزهای رسمی برای نشانه‌زدن به کار می‌رود».

چوگان

بازی چوگان اثر تونو (Thevenot)

گاسپار دروویل، افسر فرانسوی، در سال ۱۱۹۱ شمسی درباره‌ی جایگاه ورزش در جامعه‌ی ایرانی می‌نویسد:

«عملیات ورزشی، پایکوبی و کشتی بسیار مورد توجه ایرانیان است ولی از این نوع نمایش‌ها فقط ثروتمندان بهره می‌برند؛ زیرا ورزشکاران حرفه‌ای برای اجرای آن مبالغ گزافی پول می‌گیرند و هرگز در اماکن عمومی به عملیات ورزشی نمی‌پردازند. دوستداران این نوع تفریحات باید محل مناسبی داشته باشند تا بتوانند ورزشکاران را به خانه‌های خود دعوت کنند. طرز زندگی ورزشکاران ایرانی با یونانی‌ها و رومی‌های باستان کاملا متفاوت است.

«سبک زندگی باستانی‌کاران ایرانی و رومی کاملا متفاوت از یکدیگر است»

یونانی‌ها و رومی‌ها برای آمادگی و پرورش نیروی خود دائماً به تمرین‌های سخت می‌پرداختند در صورتی که ایرانی‌ها به عکس از آنچه باعث خستگی آن‌ها بشود پرهیز می‌کنند. قبل از هر نمایش برای آمادگی بیشتر مدت هشت روز در رختخواب می‌مانند بدون آنکه کوچک‌ترین حرکتی کنند. محل تمرین ورزشکاران اتاق‌های وسیعی به‌شکل مربع است. این محل زورخانه نامیده می‌شود که وسط آن را به عمق شش پا گود کرده‌اند و دورتادور آن جای نشستن تماشاچی‌ها است».

زورخانه

استوارت در سال ۱۲۲۹ خورشیدی به رواج کشتی در ایران اشاره کرده است:

«از دیدنی‌های جالب در شهر میانه آذربایجان دیدن پنج پهلوان کشتی‌گیر بود که هر یک لنگی به دور کمر خود پیچیده بودند. آن‌ها با بدن برهنه ورزش می‌کردند و تنی بسیار نیرومند داشتند. هرکدام از آن‌ها میل‌های سنگینی را به دور بدن خود می‌گرداندند سپس هرکدام به نوبت شروع به چرخیدن کردند و هنگام حرکات ورزشی موزون آن‌ها، مرشد اشعاری عجیب همراه با ضرب می‌خواند.

«۲۰۰ سال است که بازی گوی و چوگان منسوخ شده»

هانری رنه دالمانی فرانسوی در سال ۱۲۵۹ شمسی نوشت:

«مدت دویست سال می‌شود که این بازی گوی و چوگان منسوخ شده است. به استثنای ورزش باستانی، که در زورخانه‌ها انجام می‌گیرد، فعلاً ورزش دیگری در ایران معمول نیست. به‌خصوص کشتی‌گیری هنوز در میان پهلوانان رواج دارد. ایرانی طبیعتی متفکر و حالت فیلسوفانه‌ای دارد و کمتر به بازی‌های ورزشی، که ما اروپاییان به آن علاقه‌ی مفرط داریم، می‌پردازد. با این حال، در نقاشی‌های مینیاتوری قدیم، صفحات زیادی به تصویر کشیده شده که می‌رساند ایرانیان برای تمرینات جنگی و شکار به این بازی می‌پرداختند».

کشتی

دالمانی در ادامه می‌نویسد:

«اعیان و اشراف ایرانی به بازی‌های تخته نرد و شطرنج علاقه‌ای خاص دارند و برای گذراندن وقت سرگرم آن‌ها می‌شوند. نوعی ورق بازی وجود داشت که این ورق‌ها به‌شکل مربع مستطیل و از عاج ساخته شده‌اند و در روی آن‌ها مینیاتورهایی قشنگ با رنگ‌های طلایی نقاشی شده است.

«اشراف ایرانی به بازی‌های تخته نرد و شطرنج علاقه خاصی دارند»

این ورق‌ها پنج سری پنج ورقی‌اند که هر یک نام خاصی داشته و هر یک با رنگ‌آمیزی زمینه‌ی زرد یا سرخ یا سیاه یا طلایی تشخیص داده می‌شوند».

ارنست اورسل، جهانگرد بلژیکی، در سال ۱۲۶۳ بعد از توصیف ساختمان و محوطه‌ی زورخانه‌ای با در ورودی کوتاه نوشت:

«دوازده نفر پهلوان تا کمر لخت بودند و میل می‌گرفتند و با پرتاب میل‌ها به هوا میل‌بازی می‌کردند. در پایان ورزش‌های گوناگون، دو پهلوان که فقط تنکه چرمی کوتاهی به پا داشتند و بدن خود را خوب چرب کرده بودند با هم کشتی گرفتند که مانند حرکات قسمت‌های اول نه چندان جالب و نه زیاد خسته‌کننده بود. بعد از آن کشتی‌گیرانی دیگر وارد گود شدند. ولی ما با اعتقاد کامل به زور بازوی این پهلوانان با خوشحالی زیاد زورخانه را ترک کردیم چون هوای آنجا واقعا خفه‌کننده بود».

کشتی

عکس از آنتوان سوروگین

رایت دنیس در ۱۲۶۹ خورشیدی می‌نویسد:

«سر پرسی سایکس، که در سال ۱۸۹۷ از کرمان به تهران آمده بود، دو میل چوگان و چند توپ چوگان با خود همراه داشت تا بازی چوگان را - که از ایران برخاسته بود ولی از زمان یورش افغان‌ها متروک مانده بود – دوباره در این کشور برپا کند. او می‌نویسد چند سال طول کشید تا خود ایرانی‌ها بازی چوگان را دوباره شروع کردند».

«چوگان در اواسط دوره قاجار دوباره احیا شد»

دکتر فووریه، پزشک فرانسوی دربار ناصرالدین‌شاه، در همان سال ۱۲۶۹ نوشت:

«امروز مراسم سلام بود. پهلوانان تا کمر لخت بودند و تنکه‌ایی، که به زانوی ایشان می‌رسید، به پا داشتند. ما برای اینکه همه‌جا را خوب ببینیم در بالاخانه‌ی عمارت جا گرفتیم. ورزش با شنا رفتن روی تخته شنا شروع شد و بعد از آن بندبازی و کشتی گرفتن و میل‌گردانی یکی بعد از دیگری به نمایش درآمد. یک عده از این پهلوانان که عضلاتی نیرومند دارند و خوش‌اندام هستند این میل‌ها را در هوا نگه می‌دارند و خود بر یک لنگه پا می‌ایستند.

کشتی

ناصرالدین‌شاه از این قبیل نمایش‌ها لذت می‌برد. می‌توان گفت که لذت او در دیدن این منظره کمتر از لذتی که از نمایش‌های تکیه دولت می‌برد نیست. او که در تمام مدت سر پا ایستاده بود، در پایان نمایش دو مشت اشرفی در میان پهلوانان پاشید و رفت».

«کشتی ورزشی ریشه‌دار در ایران است»

بازیل نیکیتین روس در سال ۱۲۸۸ از ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای در میان ایرانیان نوشت:

«کشتی گرفتن مردان در ایران شیوع دارد. این نوع ورزش تشکیلات دقیق و منظمی دارد و از زمان‌های بسیار دور در این کشور معمول بوده است. در شهرهای ایران ورزشگاه‌هایی وجود دارد که به آن‌ها زورخانه می‌گویند. در آن جاها، ورزشکاران نظم و ترتیبی خاص دارند و باید مدتی تمرینات مقدماتی کنند تا پهلوان شوند. یعنی به‌قول خودشان باید زمان نوچه‌گی را تحت تعلیمات استادان فن بگذرانند و مانند سایر صنایع باید مدتی مراحل شاگردی را طی کنند تا به درجه استادی برسند».

پهلوانی

هرمان نوردن انگلیسی در سال ۱۳۰۴ شمسی از محوریت ورزش چوگان در ایران یاد کرد: «بازی چوگان از ایران به کشور چین برده شد و بعدها کشورهای ژاپن و تبت و هندوستان از این ورزش استقبال کردند. آوازه‌ی این ورزش اشرافی به امپراتوری بیزانس رسید. سپس انگلیسی‌ها و هلندی‌ها که این بازی را در هندوستان دیده بودند آن را در کشورهای اروپا متداول کردند».

از بین ورزش‌های توپی و غیرتوپی محبوب در ایران، یعنی چوگان و کشتی، ورزش اولی جای خود را به فوتبال داده است. گسترش شهرنشینی اسب را از زندگی روزمره‌ی ایرانیان دور کرد و در عین حال آشنایی مردم، توسط انگلیسی‌ها، با فوتبال مزید بر علت شد.

فوتبال

بازی فوتبال در مسجدسلیمان در عصر احمدشاه قاجار

مطالب مرتبط:

منبع انصاف‌پور، غلامرضا، ۱۳۶۳، ایران و ایرانی به تحقیق در صد سفرنامه خارجی، کتابفروشی زوار، چاپ گلشن، صص. ۲۰۱-۲۰۳ دروویل، گاسپار، ۱۳۶۵، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد مقدم، تهران، شباویز، ص. ۳۶۸ حقدار، علی اصغر، ۱۳۹۵، تصویر ایران و ایرانی از نگاه مسافران خارجی، استانبول فووریه، ۱۳۲۶، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران، کتابخانه علی اکبر علمی، ص. ۲۵۰ نودهی، ابراهیم و علی اکبر وحدتی و فرزاد مافی، ۱۳۹۳، ورزش در ایران باستان، بجنورد، انتشارات جهانی نوردن، هرمان، در زیر آسمان ایران، ترجمه سیمین سمیعی،‌ تهران، دانشگاه تهران، ص. ۱۲۰ نیکیتین، بازیل، ۱۳۲۹، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمه فره‌وشی، تهران، کانون معرفت، ص. ۱۲۹

دیدگاه