با ایران شناسان؛ ریچارد فرای
ریچارد فرای ایرانشناسی است که گستره دانشش از ایران باستان تا ایران معاصر را شامل میشود. او به اغلب زبانهای ایرانی از اوستایی و پارسی کهنه تا سغدی و فارسی معاصر مسلط بود. برای آشنایی بیشتر با این ایرانشناس برجسته با کجارو همراه شوید.
زندگی
ریچارد فرای در خانوادهای سوئدیتبار در ایالت آلاباما زاده شد و بعد بههمراه خانواده به ایالت ایلینوی نقل مکان کرد. در دوران نوجوانی با مطالعه داستانهای تاریخی به شرق و تاریخ آن علاقهمند شد و به همین سبب همزمان با تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه ایلینوی، در رشته تاریخ نیز به تحصیل پرداخت و زبان عربی و تركی و هنرهای اسلامی را آموخت. او پس از گذراندن دورههای چینشناسی و باستانشناسی چین و ژاپن، زبان فارسی هم آموخت.
ریچارد فرای در تابستان ۱۹۳۸، وارد یک كالج تابستانی در دانشگاه پرینستون شده و عربی را تحت نظر «فیلیپ هیتی» و تركی را به راهنمایی «والتر رایت» آموخت. او به خاطر علاقه به رشته تاریخ تحصیلات آكادمیك خود را در مقطع كارشناسی (لیسانس) در سال ۱۹۳۹ میلادی در نوزده سالگی در رشتهی تاریخ و فلسفه از دانشگاه ایلینویز به اتمام رساند و در ادامه تحصیلات آكادمیك خود، مدرك كارشناسی ارشد خود را در رشته تاریخ ( شاخه مطالعه زبانهای سامی) ۱۹۴۱ میلادی (۱۳۲۰ شمسی) از دانشگاه هاروارد گرفت و وارد دپارتمان تاریخ آن شد.
مقاله مرتبط:
در این فرصت وی همچنین توسط محمد آقا اوغلو با هنر اسلامی آشنا شد. آشنایی فرای با آلبرت امستد نویسنده كتاب «تاریخ امپراتوری پارسی» باعث علاقهمندی وی به تاریخ هخامنشی شد و با دستاوردهای اكتشافی جدید «موسسه شرق شیكاگو» در تخت جمشید آشنا شد. فرای در موسسه شرقشناسی شیكاگو در نزد اساتید تاریخ نظیر «امستد»، «جرج كامرون» و «نیلسون دبویس» مشغول مطالعه درباره تخت جمشید شد. فرای در مدت حضور خود در این موسسه شرقشناسی در سمینارهای مختلف در مورد آسیای مركزی و تركستان شرقی شركت کرد و به ایراد سخنرانی پرداخت.
او پس از گذراندن دورههای چینشناسی و باستانشناسی چین و ژاپن، نزد محمد سمسار که کارشناس فرش در گمرک آمریکا و دارای مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیا بود، زبان فارسی آموخت. فرای به کمک او کتاب «تاریخ بخارا» اثر نرشخی را ترجمه کرد و همین تبدیل به رساله دکتری وی در دانشگاه هاروارد شد. وی در ۱۹۴۲ به خدمت در اداره خدمات استراتژیك ارتش امریكا درآمد و در طول جنگ جهانی دوم مسئول میز افغانستان در واشنگتن دی سی شد. در سال ۱۹۴۲ نیز به افغانستان سفر كرد و برای نظارت بر فعالیتهای آلمانیها و ژاپنیها در میان قبایل افغان، بهمدت دو سال در آنجا اقامت کرد. فرای در این ایام سفرهای متعددی به شرق میانه، آسیای مركزی و جنوب آسیا داشت و ازاینرو به تاریخ شرق بیش از پیش علاقهمند شد. سفرهای او به ایران، افغانستان و هند باعث علاقهمندی او به آثار باستانی شد.
در سال ۱۹۴۶ با ارائه ترجمه کتاب تاریخ بخارای از انجمن بورسیههای دانشگاه هاروارد بورسیه شد و در دانشکده مطالعات مشرقزمین و آفریقا در لندن به تحصیل زبان سغدی و پهلوی پرداخت و پس از بازگشت به هاروارد شروع به تدریس انسانشناسی و تاریخ و مذاهب خاورمیانه کرد و همزمان زبان ارمنی را آموخت. به سبب تلاش وی برای ایجاد کرسی تدریس زبان ارمنی و ارمنیشناسی در دانشگاه هاروارد، لقب «ارمنی افتخاری» را دریافت کرد.
فرای بهعنوان محقق در تاریخ و زبان پیش از اسلام ایران، یكی از اولین مقالات پژوهشی تحت عنوان «ابومسلم در شورش عباسی» را ارائه کرد. او در مسافرتی طاقت فرسا به ایران (۱۹۴۸/ ۱۳۲۷)، كشفیات مفیدی در پاسارگاد انجام داد و در تهران با شخصیتهای ادبی بزرگی نظیر علی اكبر دهخدا، محمد معین، بزرگ علوی، عباس اقبال، سعید نفیسی، جلال آل احمد و... ملاقات داشت.
در سال بعد ایجاد كرسی رشته مطالعات ایرانی در دانشگاه كلمبیا و بهعنوان اولین استاد این رشته منصوب شد. وی بعد از مراجعت به دانشگاه هاروارد، احسان یارشاطر را جایگزین خود کرد.
او مدت ۶ سال (از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵) در ایران اقامت داشت و در طول سالهای اقامت در شیراز بهعنوان مدیر موسسه آسیایی شیراز منصوب شد و با تاسیس نخستین مدرسه تابستانی مطالعات ایرانی در دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی) بهعنوان استاد و عضو هیئت اُمَناء این دانشگاه مشغول شد.
فرای بیش از ۷۰ سال از زندگیاش را صرف مطالعه و پژوهش درباره تاریخ و فرهنگ فلات ایران کرد و یکی از آخرین بازماندگان نسل ایرانشناسان و شرقشناسانی چون «آرتور کریستینسن و آرتور پوپ»، «رومن گیرشمن» و پروفسور «آلبرت امستد» بود که شرقشناسی را در دانشگاههای جهان بنیان گذاشت و تالیفات بسیاری درباره فرهنگ و هنر و تاریخ ایران داشت.
فرای دارای همسری ایرانی-آشوری به نام عدن نبی (از اهالی ارومیه) بود و فرزندان وی به موجب علاقه به ایران، دین خود را به زرتشتی تغییر داده بودند. وی در ۹۱ سالگی و در مرداد ۱۳۸۹ (ژوئیه ۲۰۱۰) از سوی رئیسجمهوری وقت ایران قول خانهای تاریخی و مجلل در اصفهان برای زندگی در ایران تا پایان عمرش را دریافت کرد، اما در عمل هرگز آن وعده تحقق نیافت. این خانه سنتی بنا بهقول دکتر رسول جعفریان برای تبدیل به هتل سنتی از طرف دولت به شخص دیگری فروخته شد.
ریچارد نلسون فِرای روز پنجشنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۴ (هفتم فروردین ۱۳۹۳) در سن ۹۴ سالگی در شهر بوستون درگذشت. فرای در وصیتش خواسته بود پس از مرگش در اصفهان و در کنار رودخانه زاینده رود نزدیک آرامگاه پروفسور آرتور پوپ، شرقشناس معروف، به خاک سپرده شود، ولی آن نیز عملی نشد.
فعالیتهای ایرانشناسی
تلاشهای او منجر به ایجاد کرسی تدریس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا شد و بهعنوان اولین استاد کرسی مطالعات ایرانی منصوب شد. بعدها آنجا را به قصد هاروارد ترک کرد و این سمت پس از او به احسان یارشاطر محقق ایرانی واگذار شد. در دانشگاه هاروارد صدرالدین آقاخان دانشجوی فرای در رشته تاریخ ایران بود. فرای نامهای به پدر او که رهبر بزرگ فرقه اسماعیلیه بود، نوشت و آقاخان در پاسخ موافقت کرد هزینه یک کرسی تدریس مطالعات ایرانی در هاروارد را بپردازد. همچنین یکی از برجستهترین کارهای فرای در هاروارد تأسیس «مرکز مطالعات خاورمیانه» بود. او یکی از بنیادگذاران «مرکز مطالعات خاورمیانه» در تهران و مدتی هم مشاور کتابخانه پهلوی بود و نخستین مدرسه تابستانی مطالعات ایرانی را در دانشگاه شیراز سازمان داد. وی سالها در ایران در سازماندهی کنگرههای ایرانشناسی سهیم بود و در خارج از ایران نیز با دانشگاههایی که علاقهمند به مطالعات ایران و آموزش زبان فارسی بودند همکاری داشته است. این ایرانشناس پُرکار درباره دورههای گوناگون تاریخ ایران از جمله تاریخ هخامنشیان، پارتیان، ساسانیان، سامانیان و تیموریان کتاب و مقاله دارد. وی همچنین در ادیان ایرانی (میترایی، زروانی، زردشتی، مانوی و مزدکی) تحقیق کرده و نقدهایی نوشته است. او در پژوهشهای خود به انواع منابع تاریخی ایران، از سنگ نوشتهها و سکهها گرفته تا متون اوستایی و پهلوی، توجه داشته است.
جوایز و افتخارات
فرای به خاطر زحمات و پژوهشهای شرقشناسی و ایرانشناسی از مراکز مختلف جوایز متعددی دریافت کرده است.
شادروان دهخدا به سبب علاقهمندی فرای به ایرانشناسی به او لقب «ایران دوست» داد و فرای در امضای خود این لقب را افزود.
تالیفات و مقالات
از میان مهمترین مقالات وی در زمینه تمدن ایران میتوان به سه مقاله اشاره کرد. مقاله «فر کیانی در ایران باستان» که به اعتقاد ریشهدار در شاهان ایران باستان به حمایت ایزدی و تایید الهی اشاره میکند و مقاله کوتاهی که در آن با استناد بر نقاشی جیمز موریه از ویرانهای را که پنداشته میشد آتشکده بیشابور بوده، ثابت کرد این بنا دارای سقف بوده و آتشکده روباز نبوده است در این نقاشی در بالای دیوارهای بنا پنجرههای وجود داشت که اکنون باقی نمانده است و مقالهای دیگر که «سنگنبشته آرامی گور کوروش» نام داشت. فرای با بررسی تلاشهای پیشین برای خواندن این کتیبه اثبات کرد که این متنی است به زبان پارسی باستان و خط آرامی که به فرمان یکی از آخرین پادشاهان هخامنشی تهیه شده است.
۱۵ جلد كتاب درباره تاريخ و فرهنگ ايران منتشر كرده است. از میان کتابهای بسیاری که فرای درباره تمدن ایران و ایرانیان نوشته است میتوان به کتابهای زیر به نوان برجستهترین آثار وی اشاره کرد.
۱. ترجمه تاریخ بخارا
۲. میراث باستانی ایران
۳. عصر زرین فرهنگ ایران
۴. تاریخ باستانی ایران
۵. ویراستاری جلد چهارم از کتاب تاریخ ایران کمبریج (از یورش اعراب تا زمان سلجوقیان)
۶. سفری دور و دراز در ایران بزرگ
آخرین نامه فرای
ظاهرا ریچارد فرای قبل مرگ پیشبینی میکرد خانوادهاش بر سر اجرای وصیت او در ایران با چالش مواجه شوند. افشین زند، پژوهشگر مستقل دانشگاه هاروارد و دوست ریچارد فرای که پروژه مشترکی با فرای تحت عنوان «توماس جفرسون و کوروش کبیر» انجام داده، درباره آخرین روزهای عمر دوست و همکارش اظهارنظر کرد.
زند، ۱۷ آوریل (۲۸ فروردین) در مورد آخرین روزهای عمر این ایرانشناس نوشت:
«او در روزهای آخر عمرش چندان نمیتوانست بهوضوح و راحتی صحبت کند. فقط توانست یکی دو هفته قبل از مرگش به دشواری چند کلمه بر زبان بیاورد. قبل از آن، او دچار اختلال زبانی شده بود اما امکان درک نیمی از صحبتها و جملاتش وجود داشت. او دو هفته قبل از مرگش به من راجع به کتابی که با هم راجع به کوروش و جفرسون قرار بود بنویسیم، صحبت کرده بود.»
من جاسوس نیستم
افشین زند، در تاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۰، نامهای از فرای تحت عنوان «درباره مرگ و خاکسپاری» در اصفهان دریافت کرد. در بخشهایی از نامه آمده است:
«من جاسوس نیستم. ایرانیها مرا خوب میشناسند. سابقه من مشخص است. همهچیز از زمانی شروع شد که بهعنوان مدیر موسسه آسیا در دانشگاه پهلوی آن زمان (دانشگاه شیراز) فعالیت میکردم، موسسهای که توسط آرتور اپهام پوپ در نیویورک بنا شده بود. آن زمان زندگی من در شیراز و فعالیتم در ارتباط با آسیا و ایران، شناخت مرا از فرهنگ و تمدن این کشور بیشتر کرد و سالها زندگی در ایران، عشق مرا به این کشور فزونی بخشید. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای تکمیل عشقم به ایران، بعد از مرگم در ایران دفن شوم، اگرچه متولد سوئد هستم، اما بیشتر از هر جای دیگر به ایران احساس تعلق میکنم و فکر میکنم این حق زیادی نباشد. اصفهان، بیشتر از سایر شهرهای ایران، موردعلاقه من قرار گرفت؛ شهری که سالها پایتخت صفویه بود و سرشار از نمادهای ایرانی و اسلامی است. اتهام اینکه برای سیا فعالیت میکردم و چیزهای دیگر شبیه این را قویا رد میکنم.»
مرگ فرای و حاشیههای آن
ریچارد فرای در ۸ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت. وی اعلام کرده بود که پس از مرگش، او را در حاشیه زاینده رود اصفهان دفن کنند که این وصیت وی جنجالهایی در ایران همراه بود.
عدن نبی، همسر ایرانیآشوری فرای، در واکنش به اینکه گفته شد همسرش جاسوس سیا بوده جوابیهای منتشر کرد و گفت شوهرش هیچگاه از سیا، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، پول نگرفته است. وی یادآوری کرد که فعالیتهای فرای محدود به جنگ جهانی دوم و علیه آلمان نازی بوده است؛ موضوعی که پنهان نبوده و در نوشتههای خود ریچارد فرای آمده است.
پروفسور ريچارد فرای در مراسمی كه بهمنظور اهدای منزل مسكونی به وی از طرف استانداری اصفهان برگزار شده بود گفت:
«برای من مايه افتخار است كه امروز در ميان شما حاضر شده و در شهر زيبا و تاريخی شهر اصفهان حضور يافتم. بايد به آمريكايیها بگويم كه ايرانيان عرب نيستند و اكنون هر كسی بهخوبی میداند كه ايران فرهنگ و تمدن دارد و خيلی مهم است كه در كشور آمريكا بفهمند كه مردم ايران يك شهر و فرهنگ قديمی و تاريخی همچون شهر اصفهان را دارند. اكنون كه خويش را در جمع شما میبينيم بسيار خوشحال هستم و همه بايد بدانند كه ايرانيان موسيقی، هنرهای زيبا و ويژهای برای خود دارند.»
وی با بيان اينكه سالها است كه خود را يك ايرانی میپندارم و از سالها پيش به مردم، زبان، فرهنگ و تاريخ ايران علاقه داشتم، گفت:
«برای اينكه اين نكته و علاقه خويش را به ايران ثابت كنم، به فكرم رسيد كه درخواست كنم پس از مرگ، جسدم را در كنار زايندهرود و در شهر زيبای اصفهان به خاك بسپارند.»
در خواستی که هیچگاه عملی نشد.
دوستان و همراهان عزیز کجارو میتوانند برای دیدن تمام مقالات ایرانشناسان به صفحه اختصاصی آن مراجعه کنند.
دیدگاه