آرامگاه هالیکارناسوس یکی از عجایب دنیای باستان

حمیده کریمی | شنبه, ۱ خرداد ۹۵ ساعت ۱۶:۳۰

آرامگاه هالیکارناسوس یا مقبره ماسول (Mausolus) یکی از عجایب هفت‌گانه‌ی دنیای باستان است. این مقبره بین سال‌های ۳۵۳ تا ۳۵۰ پیش از میلاد در هالیکارناسوس (بودروم در ترکیه‌ی امروزی) ساخته شده است. برای آشنایی بیشتر با این آرامگاه، همراه کجارو باشید.

آرامگاه هالیکارناسوس برای ماسول یا موزولوس، پادشاه و ساتراپ هخامنشیان در کاریا (Caria) ساخته شده است. ساتراپ شکل یونانی‌شدهٔ واژهٔ «خشثر پاون» است که در زمان هخامنشیان به فرماندار یا استاندار یکی از بخش‌های شاهنشاهی گفته می‌شد.

در سال ۳۷۷ پیش از میلاد، شهر هالیکارناسوس پایتخت امپراتوری کوچکی در سواحل مدیترانه‌ای آسیای صغیر بود. درست در همین سال بود که فرمانروای این سرزمین، Hecatomnus از دنیا رفت و پادشاهی را به پسرش ماسول واگذار کرد. Hecatomnus که یکی از ساتراپ‌های هخامنشیان بود، به‌دلیل جاه‌طلبی توانسته بود کنترل چند شهر و منطقه‌ی اطراف را نیز به دست بگیرد. پسرش ماسول نیز در زمان فرمانروایی خود این قلمرو را بیش از پیش گسترش داده بود تا جایی که بیشتر بخش‌های جنوب غربی آسیای صغیر را نیز شامل می‌شد.

ماسول و همسرش ملکه آرتمیس، برای مدت ۲۴ سال بر هالیکارناسوس و سرزمین‌های اطرافش فرمانروایی کردند. او با وجود اینکه یکی از اهالی همان منطقه بود اما یونانی حرف می‌زد و سبک زندگی و فرمانروایی یونانی را ستایش می‌کرد. او شهرهای زیادی را به سبک یونانی در کنار خطوط ساحلی پایه‌ریزی کرد و از اجرای سنت‌های یونانی استقبال می‌کرد.

آرامگاه هالیکارناسوس

پایان عمر ماسول

در سال ۳۵۳ پیش از میلاد، ماسول از دنیا رفت و همسرش آرتمیس را با قلبی شکسته تنها گذاشت. برای گرامی‌داشت ماسول، آرتمیس تصمیم گرفت تا باشکوه‌ترین مقبره‌ی دنیا را برای همسرش بسازد. این بنا به‌قدری مشهور شد که امروزه نیز نام آرامگاه‌های باشکوه در سراسر دنیا (mausoleum) با نام ماسول گره خورده است.

این بنا به‌لحاظ داشتن مجسمه‌های بی‌نظیر و حکاکی‌های برجسته بسیار غنی بود به‌نحوی که به‌دلیل زیبایی و منحصربه‌فرد بودنش، به‌عنوان یکی از عجایب هفت‌گانه‌ی دنیای باستان شناخته می‌شد.

از آنجایی که آرتمیس تصمیم گرفته بود بهترین آرامگاه دنیا را برای همسر فقیدش بسازد از پرداخت هیچ هزینه‌ای کوتاهی نمی‌کرد. او افرادی را به یونان فرستاد تا ماهرترین معماران عصر را پیدا کنند. معمارانی چون ساتیروس (Satyros) و پیتئوس (Pytheos) شکل کلی مقبره را طراحی کردند. از میان پیکرتراشان مشهوری که برای مشارکت در پروژه دعوت شده بودند، بریاکسیس (Bryaxis)، لیوخارس (Leochares)، تیموتئوس (Timotheus) و سکوپاس (Scopas of Paros) را می‌توان نام برد. سکوپاس مسئول بازسازی معبد آرتمیس در افسوس، یکی دیگر از عجایب هفت‌گانه‌ی دنیای باستان نیز بود. طبق گفته‌های پلینی، تاریخ‌نگار رومی، بریاکسیس، لیوخارس، تیموتئوس و سکوپاس هرکدام مسئولیت زینت دادن گوشه‌ای از مقبره را بر عهده گرفتند. صدها کارگر، صنعت‌گر و هنرمند دیگر نیز برای ساخت بنا به این معماران کمک می‌کردند. تلاش و همکاری این گروه در نهایت به ساخت بنایی با سه فرهنگ و سبک مختلف شد: مصری، یونانی و لیکیایی.

بنای آرامگاه روی تپه‌ای مشرف به شهر، ساخته شده بود. تمام سازه در مرکز یک محوطه‌ی محصور روی یک سکوی سنگی قرار گرفته بود. پلکانی که در دو طرف آن شیرهای سنگی قرار گرفته بودند، به بالای این سکو راه داشت. در کنار دیواره‌های خارجی این محوطه، تندیس‌هایی قرار گرفته بودند که خدایان و ایزدبانوها را به تصویر می‌کشیدند. در هر گوشه از مقبره، جنگجویان سنگی سوار بر اسب از بنا محافظت می‌کردند.

آرامگاه هالیکارناسوس

نقشه‌ای از شهر هالیکارناسوس که توسط J D Barbié du Bocage در سال ۱۸۰۲ کشیده شده است. این نقشه، مکان این آرامگاه را در مرکز شهر نشان می‌دهد.

آرامگاه، در مرکز سکوی سنگی قرار گرفته بود. قسمت پایینی این بنای مربعی‌شکل تقریباً یک‌سوم از ارتفاع ۴۵ متری بنا را در بر می‌گرفت. این قسمت با افزایش ارتفاع شکل مخروطی به خود می‌گرفت.  این بخش با تندیس‌های برجسته‌ای پوشانده شده بود که صحنه‌هایی از تاریخ و افسانه‌های یونانی را نمایش می‌داد. قسمت دیگر، صحنه‌هایی از نبرد قنطروس (Centaurs) و لاپیت‌ها (Lapiths) را نشان می‌داد. در طرف دیگر، نبرد یونانیان و آمازون‌ها (نام قبیله‌ای از زنان جنگجو در اسطوره‌های یونانی) به نمایش درآمده بود.

قسمت بالایی یا یک‌سوم میانی بنا، از ۳۶ ستون باریک تشکیل شده بود. در بین ستون‌ها نیز تندیس‌هایی قرار داده بودند. پشت ستون‌ها، یک بلوک تو خالی قرار داشت که وزن سقف بزرگ آرامگاه را حمل می‌کرد.

سقف بنا که یک‌سوم پایانی ارتفاع بنا را تشکیل می‌داد به‌شکل یک هرم پلکانی با ۲۴ سطح ساخته شده بود. بر فراز این سقف نیز تندیس باشکوهی قرار گرفته بود که آن را پیتئوس طراحی کرده بود؛ چهار اسب بزرگ که ارابه‌ای را می‌کشیدند و ماسول و آرتمیس بر آن سوار بودند.

آرامگاه هالیکارناسوس

بحران در شهر

مدت کمی بعد از از اینکه ساخت آرامگاه آغاز شد، آرتمیس با بحران‌های متعددی مواجه شد. رودس (Rhodes)، جزیره‌ای در دریای اژه بین یونان و آسیای صغیر بود که توسط ماسول فتح شده بود. وقتی اهالی رودس، خبر از دنیا رفتن ماسول را شنیدند شورش کردند و ناوگانی از کشتی‌ها را برای تصرف هالیکارناسوس فرستادند. آرتمیس پس از اینکه اطلاع یافت که اهالی رودس در راه هالیکارناسوس هستند، کشتی‌های خود را برای مقابله با آن‌ها در انتهای شرقی بندر در جایی مخفی کرد. زمانی که نیروهای رودسی برای حمله از کشتی پیاده شدند، کشتی‌های آرتمیس سر رسیدند و کشتی‌های رودسی‌ها را به داخل دریا هدایت کردند.  

آرتمیس، سربازهای خود را با کشتی‌های مهاجم به‌سمت رودس فرستاد. رودسی‌ها نیز که فکر می‌کردند کشتی‌های آن‌ها با موفقیت به شهر بازگشته‌اند، نتوانستند در برابر تهاجم سربازان آرتمیس از خود دفاع کنند. در نتیجه، شهر به‌سادگی تحت تصرف سربازان آرتمیس درآمد و شورش‌ها متوقف شد.

آرتمیس فقط دو سال بعد از مرگ همسرش زنده ماند. هر دو در آرامگاه نیمه‌تمام به خاک سپرده شدند. به گفته‌ پلینی، کارگران و معماران تصمیم گرفتند که بعد از مرگ وی نیز به ساخت آرامگاه ادامه دهند چراکه این بنا می‌توانست سبب به شهرت رسیدن آن‌ها شود و هنر  پیکرتراشان را به نمایش بگذارد.

این آرامگاه برای مدت چندین قرن پابرجا بود و مشرف به شهر قرار داشت. حتی زمانی که شهر به دست اسکندر کبیر سقوط کرد، این بنا دست‌نخورده باقی ماند. در جریان حملات دزدان دریایی در سال‌های ۶۲ و ۵۸ پیش از میلاد مسیح، آسیبی به این بنا نرسید. در واقع این بنا مدت ۱۷ قرن بر فراز ویرانه‌های شهر پابرجا بود. تا اینکه در جریان زلزله‌های قرن سیزدهم، ستون‌های بنا در هم شکست و ارابه‌ی سنگی به زمین افتاد. از سال ۱۴۰۴ بعد از میلاد مسیح، تنها قسمت‌هایی از پایه‌ی آرامگاه در میان خرابه‌ها قابل تشخیص بود.

آرامگاه هالیکارناسوس

نابودی آرامگاه توسط صلیبیان

صلیبیان از آنجایی که چندان احترامی برای فرهنگ‌های باستانی قائل نبودند، از قرن سیزدهم این شهر را اشغال کردند و بسیاری از ساختمان‌های سنگی آن را به بناهای دلخواه خودشان تبدیل کردند. در سال ۱۵۲۲ شایعاتی مبنی بر احتمال حمله‌ی ترک‌ها به شهر، صلیبیان را وادار کرد که برای افزایش استحکام و قدرت دفاعی شهر، قلعه‌ای بسازند که امروزه با عنوان بودروم شناخته می‌شود. بنابراین، بخش‌های باقی‌مانده از بقایای آرامگاه، شکسته شدند تا از آن‌ها در ساخت دیوارهای قلعه استفاده شود. با وجود این، بخش‌هایی از سنگ‌های مرمرین جلا داده شده‌ی بنا هنوز هم در آن مکان باقی مانده‌اند.

در این زمان، گروهی از شوالیه‌ها وارد بخش اصلی بنا شدند و اتاقی را کشف کردند که یک تابوت بزرگ درون آن قرار گرفته بود. چون زمان برای بازکردن تابوت دیر بود، صبح روز بعد شوالیه‌ها به آن محل برگشتند تا بتوانند گنجینه‌هایی که احتمالا در تابوت یا آرامگاه قرار داشته، بیابند. اما چیزی نیافتند. آن‌ها احتمال دادند که اهالی مسلمان شهر، مسئول این سرقت هستند اما بیشتر به نظر می‌رسید که صلیبیان گنجینه‌های ارزشمند آرامگاه را غارت کرده باشند.

قبل از اینکه بقایای تندیس‌های آرامگاه به آهک تبدیل شود، شوالیه‌ها تعدادی از بهترین نمونه‌ها را به قلعه‌ی بودروم منتقل کردند. این بقایا مدت سه قرن در همان قلعه قرار داشتند. در نهایت سفیر بریتانیا تعدادی از تندیس‌های قلعه را به دست آورد که اکنون در موزه‌ی بریتانیا نگه‌داری می‌شوند.

آرامگاه هالیکارناسوس

کشف بقایای آرامگاه توسط چارلز نیوتون (Charles Newton)

در سال ۱۸۴۶، موزه‌ی بریتانیا، چارلز توماس نیوتون باستان‌شناس را برای جست‌وجوی بقایای آرامگاه فرستاد. او در این راه کار بسیار سختی داشت. نیوتون مکان دقیق آرامگاه را نمی‌دانست و خریدن تمامی قطعات زمین‌های اطراف برای جست‌وجو در آن‌ها، هزینه‌ای نجومی را به‌دنبال داشت.

آرامگاه هالیکارناسوس

نیوتون، گزارش‌های نویسندگان قدیمی هم‌چون پلینی را مطالعه کرد تا مکان و ابعاد تقریبی بنا را به دست آورد. سپس مجموعه‌ای از زمین‌های اطراف ناحیه را خریداری کرد و به جست‌و‌جو پرداخت. او برای اکتشاف منطقه در سراسر زمین‌ها تونل‌هایی کنده بود. در نهایت توانست مکان تعدادی از دیوارها، پلکان و سه گوشه از پایه‌ی بنا را پیدا کند. به این ترتیب او متوجه شد که باید کدام زمین‌ها را برای جست‌وجوی بیشتر خریداری کند.  

آرامگاه هالیکارناسوس

نیوتون منطقه را حفاری کرد و بخش‌هایی از تندیس‌های برجسته‌ی دیوارهای ساختمان و قسمت‌هایی از سقف پلکانی آرامگاه را پیدا کرد. همچنین یک چرخ شکسته‌ی ارابه از تندیسی که در بالای سقف قرار گرفته بود را یافت. در نهایت او موفق شد تندیس‌هایی را بیاید که معتقد بود مجسمه‌ی آرتمیس و ماسول هستند که روزی بر فراز بنا قرار داشتند. در واقع همان زلزله‌ای که این تندیس‌ها را پایین انداخته بود آن‌ها را با پنهان نگه داشتن از دیده‌ها، حفظ کرده بود. این تندیس‌ها در رسوبات و گل‌و‌لای پنهان شده بودند، در نتیجه برای ساخت قلعه توسط صلیبیان مورد استفاده قرار نگرفته بودند.

امروزه این آثار هنری در تالار Mausoleum Room در موزه‌ی بریتانیا نگه‌داری می‌شوند. اکنون تصاویری از ماسول و ملکه‌اش، به تکه‌های به‌جا‌مانده از آرامگاه باشکوهشان، خیره شده‌اند.

آرامگاه هالیکارناسوس

مطالب مرتبط:

منبع unmuseum

دیدگاه